1393/09/27 چند نکته بیان شده ازوزیر محترم بهداشت ودرمان در سفر به دیار مردمان شجاع و مهربان کردستان

در جمع پزشکان و اعضای هیــأت علمی دانشـــگاه علوم پزشـکی کردســتان باز هم تأکید کردم که ما در اجرای طرح تحول نظام سلامت هنوز در ابتدای راه هستیم و اقدامات زیادی باید در عرصه سلامت کشور انجام شود.
دولت تدبیر و امید با وجود مشکلات و تنگناهای اقتصادی، برای اجرای این طرح هزینه‌های بسیاری را متقبل شده و مشکلات و دغدغه‌های مردم در حوزه سلامت را همچنان در اولویت قرار داده است.
به این دوستان گفتم که یکی از نگرانی‌های من آینده پزشکی کشور است. به همین دلیل می‌خواهم همه در چارچوب قانون و در راستای اعتماد سازی مردم عمل کنیم و بدانیم اگر خطایی وجود داشته باشد، اصلاح آن میسر خواهد بود.
در این دیدار از مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کردستان نیز خواستم طوری برنامه‌ریزی کنند که علاوه بر پذیرش دانشجو از داخل، از کشورهای همسایه نیز دانشجو بپذیرند.
در بیمارستان بعثت سنندج هم با بیماران و همراهان‌شان هم‌صحبت شدم و یک بار دیگر رضایت مردم را از نزدیک دیدم. احساسی که در کلام، لبخند و نگاه‌شان پیدا بود. در شهرهای دیگر مانند سقز، بانه، دیوان دره، بیجار و… نیز مردم همین حال و هوا را داشتند و از ارائه خدمات بهداشتی و درمانی و کاهش هزینه‌ها ابراز خشنودی می‌کردند. این دیدارها و شنیدن حرف دل مردم، مهر تأییدی بود بر این دیدگاه که آن‌چه در تهران و چند شهر بزرگ می‌گذرد و رسانه‌ای می‌شود، بسیار متفاوت از تحول پر شتابی است که در عرصه بهداشت و درمان کشور شکل گرفته و حرکت خود را ادامه می‌دهد.
در سنندج همچنین با گروهی از مردم فهیم این شهر روبرو شدم که به صورت خودجوش آمده بودند تا از جناب آقای دکتر قطبی رییس بیمارستان بعثت برای ارائه خدماتی متفاوت از گذشته و کاهش چشمگیر هزینه‌ها تشکر کنند. به واقع آن‌چه در هتلینگ و رعایت احترام مراجعه کنندگان در این مرکز درمانی مشاهده کردم، مثال زدنی بود. مرکز پزشکی بعثت سنندج باید به عنوان مرکز نمونه کشوری در اجرای طرح تحول نظام سلامت  الگو قرار بگیرد.
در مریوان هم گفتم که تمام قول‌ها و وعده‌های داده شده در زمینه بهداشت، درمان و سلامت طی ٦ ماه آینده تحقق می‌یابد.
خوشبختانه فرصتی دست داد تا دیداری هم با شوخان داشته باشم؛ این دفعه من به منزل آن‌ها رفتم. پدر و مادر شوخان و اهالی روستا حسابی شرمنده‌ام کردند. سخنان معلم شوخان نیز بسیار جالب بود. دختری که تا همین چندی پیش کسی نمی‌کرد بتواند به مدرسه برود حالا می‌تواند ببیند، بازی کند و کتاب بخواند و دیگر نیازی به عمل جراحی ندارد. این برایم بسیار دلنشین بود؛ مانند همه لحظه‌های خوب بودن در کردستان زیبا.
اما آن‌چه همچنان ذهنم را به خود مشغول کرده، حادثه تلخ تصادف روز سه شنبه است.
همکاران می‌دانند که در هیچ سفری معاونان و مدیران وزارتخانه مرا همراهی نمی‌کنند؛ به دو دلیل، نخست این‌که آن‌ها باید به امور مربوط به حوزه مسئولیت خود رسیدگی کنند و دلیل دوم، امکان بروز اتفاقاتی از این قبیل است.
امروز هم علیرغم تأکید فراوانی که به راننده‌ها شده بود و با این‌که آنها محلی و راه بلد بودند، جاده باریک و دو طرفه ترانزیت، مه شدید، برف و البته عدم رعایت نکات ایمنی باعث پدید آمدن حادثه‌ای شد که جان یکی از هموطنان را گرفت. حادثه‌ای که ممکن است برای هر کسی روی دهد؛ اما آن‌چه باعث تأسف می‌باشد، تکرار این واقعیت تلخ در کشور ما است. از این فرصت استفاده می‌کنم و درگذشت «هیمن خداجو» را به خانواده داغدارش تسلیت عرض می‌کنم و رحمت و غفران الهی را برای این برادر عزیز آرزو می‌نمایم.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید